|
[ پنج شنبه 7 شهريور 1398
] [ 3:25 ] [ احسان قضاوی ] براي ان عاشق بی دل مي نويسم كه حرمت اشكهايم را ندانست
براي ان مينويسم كه معنای انتظار را ندانست، چه روزها و شبهايی كه به يادش سپری كردم براي ان مينويسم كه روزی دلش مهربان بود مي نويسم تا بداند دل شكستن هنر نيست نه دگر نگاهم را برايش هديه ميكنم ، نه دگر دم از فاصله ها ميزنم و نه با شعرهايم دلتنگي ها را فرياد مي زنم مي نويسم شايد نامهربانی هايش را باور كند برچسبها: خوش امد گویی, صفحه اول, [ سه شنبه 5 شهريور 1398
] [ 1:49 ] [ احسان قضاوی ] برچسبها: دختا, چرخ سواری, دختر چرخ سوار, دختر بچه, , [ جمعه 8 شهريور 1392
] [ 23:41 ] [ احسان قضاوی ] دو تا شکارچی با هم صحبت میکردند . . . یکی از آنها از دیگری پرسید: اگر یک خرس بهت حمله کنه چه کار میکنی ؟
دیگری گفت: فورا با یک گلوله میکشمش . . .
- اگر گلوله توی تفنگ گیر کرد چی ؟ . . .
-فورا با قنداق تفنگ بهش حمله میکنم . . .
- اگر قنداق تفنگ خورد به یک درخت و شکست چه کار میکنی ؟
-با یک چاقو بهش حمله میکنم…
-اگر چاقو همراهت نبود چی؟
مردک ناراحت شد و گفت: فلان فلان شده … اول بگو ببنیم تو رفیق منی یا رفیق خرسه؟
![]() یه روز یه خالی بند میرسه به اون یکی میگه: رفتم شکار هفت تا خرگوش گرفتم پنج تا آهو و سه تا شیر
یارو گفت فقط همین! گفت: مگه با یه تیر بیشتر از اینم میشه زد! یارو گفت: اوه تازه تفنگم داشتی ادامه مطلب [ پنج شنبه 7 شهريور 1392
] [ 22:7 ] [ احسان قضاوی ] [ چهار شنبه 6 شهريور 1392
] [ 14:28 ] [ احسان قضاوی ] |
|